وقتی بالاخره صحبتش تموم شد و برگشت، گفت: شرمندم، نمیتونستم جواب ندم
گفتم: این یکی از همون روشهایه شناکردنه که من بلد نیستم و نمیخوام هم که یاد بگیرم
گفت: چی؟ مبایل رو میگی؟ مبایل چه ربطی به شنا کردن داره؟
گفتم: مگه خودت چند دقیقه پیش نگفتی که شنا کردن خیلی مهمه چون در موقعیت های حساس آدم رو نجات میده، چون کمک میکنه که آدم راهش رو به ساحل نجات طی کنه؟
گفت: راستی؟ من یه همچو چیزی گفتم؟ خوب باشه قبول، حالا چی میخوای بگی؟
گفتم: تو زندگی خیلی از این روشهایه شنا هست که هدفه همشون کمک به ما برای نجات خودمونه، برای بهتر زندگی کردنه، برای اینه که در رودخونه ها شنا کنیم و به دریا برسیم، و اگر ازم میپرسی کدوم رودخونه ها باید بگم که رودخونه هایه زیادی میشناسم
گفت: مثال میزنی؟
گفتم: البته، یکیشون رودخونه هنره، رودخونه ای که اساسش زیبایی و زیبایی شناسیه و از این طریق آدم رو به سوی کمال و زیبایی مطلق هدایت میکنه، شناگرهایه ماهره این رودخونه رو به اسم هنرمند میشناسیم، که در گروه هایه متفاوتی هستن و از روشهایه شنایه مختلفی استفاده میکنن، و خیلی هاشون نجات غریق هم هستن، اونهاییشون که عاشق هنرن و از هنرشون برای نجات غریق هم استفاده میکنن، این هنرمند ها تویه رودخونه هنر به سمت دریای کمال شنا میکنن، در جهت رودخونه میرن و دیگران رو هم نجات میدن، اما هستن کسایی که خودشون رو هنر مند میشناسن، البته اندک آشنایی با هنر دارن، خودشون رو به رودخونه هنر میزنن، ولی به جایه اینکه در جهت رودخونه شنا کنن، یعنی به سمت کمال و زیبایی، در عوض فقط از عرض رودخونه عبور میکنن و خودشون رو به ساحله دیگه هنر که ساحله شهرت و ثروته میرسونن، کسایی که شنا کردن براشون وسیله ای برایه رسیدن به چیزهایه دیگس، اینا کسی رو نجات نمیدن فقط گمراه میکنن و یا تیغ میزنن، و این از اون دسته شنا کردن هاییه که من بلد نیستم
در همین حین مبایلم زنگ خورد، مبایلم رو خاموش کردم و بهش گفتم دوست داری بحث رو ادامه بدیم؟
یه نگاه به من کرد، مبایلش رو خاموش کرد و گفت: بازم بگو
گفتم: این یکی از همون روشهایه شناکردنه که من بلد نیستم و نمیخوام هم که یاد بگیرم
گفت: چی؟ مبایل رو میگی؟ مبایل چه ربطی به شنا کردن داره؟
گفتم: مگه خودت چند دقیقه پیش نگفتی که شنا کردن خیلی مهمه چون در موقعیت های حساس آدم رو نجات میده، چون کمک میکنه که آدم راهش رو به ساحل نجات طی کنه؟
گفت: راستی؟ من یه همچو چیزی گفتم؟ خوب باشه قبول، حالا چی میخوای بگی؟
گفتم: تو زندگی خیلی از این روشهایه شنا هست که هدفه همشون کمک به ما برای نجات خودمونه، برای بهتر زندگی کردنه، برای اینه که در رودخونه ها شنا کنیم و به دریا برسیم، و اگر ازم میپرسی کدوم رودخونه ها باید بگم که رودخونه هایه زیادی میشناسم
گفت: مثال میزنی؟
گفتم: البته، یکیشون رودخونه هنره، رودخونه ای که اساسش زیبایی و زیبایی شناسیه و از این طریق آدم رو به سوی کمال و زیبایی مطلق هدایت میکنه، شناگرهایه ماهره این رودخونه رو به اسم هنرمند میشناسیم، که در گروه هایه متفاوتی هستن و از روشهایه شنایه مختلفی استفاده میکنن، و خیلی هاشون نجات غریق هم هستن، اونهاییشون که عاشق هنرن و از هنرشون برای نجات غریق هم استفاده میکنن، این هنرمند ها تویه رودخونه هنر به سمت دریای کمال شنا میکنن، در جهت رودخونه میرن و دیگران رو هم نجات میدن، اما هستن کسایی که خودشون رو هنر مند میشناسن، البته اندک آشنایی با هنر دارن، خودشون رو به رودخونه هنر میزنن، ولی به جایه اینکه در جهت رودخونه شنا کنن، یعنی به سمت کمال و زیبایی، در عوض فقط از عرض رودخونه عبور میکنن و خودشون رو به ساحله دیگه هنر که ساحله شهرت و ثروته میرسونن، کسایی که شنا کردن براشون وسیله ای برایه رسیدن به چیزهایه دیگس، اینا کسی رو نجات نمیدن فقط گمراه میکنن و یا تیغ میزنن، و این از اون دسته شنا کردن هاییه که من بلد نیستم
در همین حین مبایلم زنگ خورد، مبایلم رو خاموش کردم و بهش گفتم دوست داری بحث رو ادامه بدیم؟
یه نگاه به من کرد، مبایلش رو خاموش کرد و گفت: بازم بگو
2 comments:
:)
Really amazing! Useful information. All the best.
»
Post a Comment