از این پرفکت تر میشه که آدم تو لندن زندگی کنه؟ وتازه تو لندن زندگی کنه و تو یه کتاب فروشیه دنج هم کار کنه؟ وتازه دو تا دوست دختر خوشگل هم داشته باشه؟ که یکیشون فرانسه حرف بزنه و همکارت تو کتابخونه باشه و اون یکی یه محقق و نویسنده؟ تازه یه صاحب خونه مهربونم داشته باشی که کارگاهه نجاری شوهره مرحومشو در اختیارت بزاره که اگه دلت خواست اونجا چیزی برا دله خودت بسازی؟ و تازه با کمکه خانومه نویسنده از باغ وحش لندن سه تا لاک پشت دریایی غمگین رو بدزدی و ببری تو اقیانوس آزادشون کنی تا خوشحال زندگی کنن؛ اونوقت انصافا از این پرفکت تر میشه زندگی کرد؟ این داستان فیلمی بود که چند روز پیش دیدم
Friday, August 04, 2006
از این پرفکت تر میشه که آدم تو لندن زندگی کنه؟ وتازه تو لندن زندگی کنه و تو یه کتاب فروشیه دنج هم کار کنه؟ وتازه دو تا دوست دختر خوشگل هم داشته باشه؟ که یکیشون فرانسه حرف بزنه و همکارت تو کتابخونه باشه و اون یکی یه محقق و نویسنده؟ تازه یه صاحب خونه مهربونم داشته باشی که کارگاهه نجاری شوهره مرحومشو در اختیارت بزاره که اگه دلت خواست اونجا چیزی برا دله خودت بسازی؟ و تازه با کمکه خانومه نویسنده از باغ وحش لندن سه تا لاک پشت دریایی غمگین رو بدزدی و ببری تو اقیانوس آزادشون کنی تا خوشحال زندگی کنن؛ اونوقت انصافا از این پرفکت تر میشه زندگی کرد؟ این داستان فیلمی بود که چند روز پیش دیدم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 comments:
ba'ad aakharesh chi shod?!!!!
خانم نویسنده و مسئول لاک پشت ها در باغ وحش دریافتند که چه هم را دوست دارند و رفتند پی زندگانی و آقا و خانم کتابدار هم همچنین؛ لاک پشت ها اما، از همه خوشبخت تر
:)
فک نمی کنم هیچ چیزی زیبا تر از دیدن دوتا لاک پشت خوشبخت باشه
و یا شاید قورباغه خوشبخت
Post a Comment