Tuesday, June 27, 2006

کوله پشتیش رو که برداشت و رفت، اتاقه ساکت رو با من پشت سرش تنها گذاشت، منم یه جزوه زدم زیر بغلم و راه افتادم تا برم بشینم اونجا که همیشه رفتنه هواپیما ها رو به شرق نگاه میکنم، داشتم پارکینگ رو رد میکردم که دیدم یه بوئینگ اوج گرفت، هم زمان جزوه ام رو دیدم که داره به همون سمت تو هوا پرواز میکنه و باور نکردنی بود چون خودم هم داشتم کم و بیش پرواز میکردم، اما وقتی که با سر میرفتم تو بلوکه کناره پارکینگ، تازه ته مونده صدایه تیزه یه ترمز رو شنیدم و بعدش سریع شب شد

2 comments:

Ng.A. said...

age hamintor shab moonde baashe baaz khoobe!age ba'ad rooz beshe o befahmi chi shode o... kheili sakht o dardnaak mishe :I

Anonymous said...

mano bebakhshe agar khatreye badi ro be yadet avordam