Saturday, June 17, 2006

(2)
حالا ساعت نه و چهارده دقیقس و من اونجام، یه غریبه تو یه آزمایشگاهه جدید، تنها آشنام یکی از موشهامه که دیروز آورده بودمش اینجا ولی اونم زیاد با من نمیمونه، امشب وقتی آزمایش تموم بشه اون میره، نمیدونم کجا، ولی اون اونقدر خوش شانسه که با اینکه یه موشه کوچیک بیشتر نیست میره ولی من می مونم ؛

2 comments:

Ng.A. said...

gaahi faghat bayad KHOSH SHANS bood....

Anonymous said...

Looks nice! Awesome content. Good job guys.
»